دسته
لينك هاي دسترسي سريع
مطالب من در ثبت مطالب روزانه
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1141964
تعداد نوشته ها : 1368
تعداد نظرات : 348
Rss
طراح قالب
مهدي يوسفي

خودت گفتي وعده ديدار بهار است

بهار آمد و دلم در انتظار است

بهار هركسي عيد است و نوروز

بهار عاشقان ديدار يار است

سلام دوستان عزيز.آرزو ميكنم سال خوب و خوشي داشته باشين.ايشالا هر بدشانسي كه سال قبل داشتين امسال واستون جبران بشه.به هر آرزويي كه دوست داشتين برسين.ما كه شانس نداشتيم تو اين چندوقت.ميخوام از زندگي گله كنم ميترسم خدا باهام قهر كنه.مي خوام چيزي نگم نميتونم.فكر كنم بهتره بازم مثل هميشه ساكت بمونم.خواست خدا بود انگار.حتما قسمت ما اينطوريه.اي كاش ميدونستم سرنوشت قراره چه بلايي سرم بياره.

يه سوال ميخوام بپرسم.اميدوارم جواب بدين.

ميخوام بدونم شما عشق رو چطور معني ميكنين؟عشق يعني چي؟

دسته ها : درد دل
شنبه ششم 1 1390

سلام دوستاي گلم.اميدوارم حال همتون خوب باشه.فردا شب عيده.عيدتون پيش پيش تبريك.چون احتمالا فردا شب اي دي اس ال قاطي ميكنه.اميدوارم سال خوبي داشته باشين.سالي پر از عشق هاي صادقانه و پر از هدفهاي جاودانه و روزهاي سرتاسر شادي.قشنگترين لحظه ها همراه زيباترين آرزوها رو واستون از خدا طلب ميكنم.ايشالا تو سال 89 هرچي بدشانسي آوردين(مثل خودم)تو سال 90 جبران بشه.واسه منم دعا كنين اينقدري خدا بهم عمر بده تا به آرزوم برسم.نميدونم چي بگم.دلم گرفته امشب.نميدونم چرا.حوصله خواب ندارم.يعني سال90هم واسم سرتاسر بدشانسيه؟خدانكنه.التماس دعا دوستاي عزيزم.تو عيد حتما ميام.پس ازتون خداحافظي نميكنم.فقط ميگم خدا پشت و پناهتون.به اميد ديدار دوبارهCryFrown

اينم يه شعر كه الان گفتم

وقت عاشقي كه ميشه دل من آتيشه

دل من ميفهمه دل من حاليشه

دل من از غصه پر شد دل من ابري شد

نازنين بيا كنارم دلم داره آب ميشه

بعد عيد سعي ميكنم واسش آهنگ بسازم و بدم بيرون

ياعلي

دسته ها : درد دل
شنبه بیست و هشتم 12 1389

بعد١ماه:عزيزم

بعد٢ماه:خانمم

بعد٣ماه: همسرم

بعد١سال:منزل

بعد٢سال: هيتلر

بعد٣سال:عزرائيل

بعد٤سال: unknown !

دسته ها : طنز
شنبه بیست و هشتم 12 1389

لحظات از آن توست...

 

آن هنگام كه  در كنار چشمه ي آرامش دلتنگي را هاي كوچكت را به آبي آب مي سپاري

آن هنگام كه در جاده ي بي انتهاي خيال، گوش به زنگ كاروان دلت راهي دشت نور مي شوي

آن هنگام كه در نفخه ي رازقي و زنبق، غرق در روياهاي سپيد، با ابرهاي باران زاي عشق

 هم آغوش مي شوي

 آن دم كه در نهايت شب...تنها تو مي ماني و ماه...و هزاران راز مگو....

لحظات از آن توست...

آن دم كه در هياهو و جدال اسفند براي وصال فروردين ... باد دمي نمي آسايد و تو تنها نظارگر

 مشتاق اين تمناي وصالي...

آن هنگام كه  اولين شكوفه هاي گيلاس  بر چشمانت بوسه مي نهند و تو با خود مي گويي...

يك سال رفت و دريغ روزهاي از كف رفته بر جاي ماند

چه ها شد كه نبايد ميشد و چه ها نشد كه ...

و باز ... اين منم...مسافر فصل هاي پر رمز و شگفت آور....

امسال چه خواهد گذشت... بر من ؟... بر تو؟...

...

لحظات از آن توست؛

 آبي، سبز، سرخ، سياه، سفيد،...

رنگهايي را كه بايسته است بر آنها بزن


روزهايت رنگارنگ دوست من...

دسته ها : عاشقانه
شنبه بیست و هشتم 12 1389
ساقيا آمدن عيد مبارك بادا
   

        امروز روز شادي و امسال، سال گل "

     "نيكوست حال ما كه نكو باد حال گل

 

!سلامي نوروزي و خنك

از همه دوستان مهربانم تشكر مي كنم كه ايام غيبت هم حضورشان

پابرجا بود و مايه ي دلگرمي و عذرخواهي از كم لطفي ناخواسته كه

.شرايط ويژه مانع از اداي پاسخي مناسب و در خور بود

اين روزها ذهنم زياد درگير نوشتن نيست هرچند دلم اينجاست.باز هم ممنونم از همه خصوصاً دوستاني كه با نظرات خصوصي و تبريك عيد و ...شرمنده ام كردند. تمام نوشته هاي صميمانه تان را با شوق خواندم.اگر اين روزهازندگي مجال چنداني براي حضور پر رنگ نمي دهد عذرم را پذيرا باشيد

 

نوروز همراه با شكفتن بهار آرزوهايتان مبارك باد

خدايا ! حول حالنا الي احسن الحال

دسته ها : درد دل
شنبه بیست و هشتم 12 1389

نمي دانم كه دانستي دليل گريه هايم را

نمي دانم كه حس كردي سكوتم را

ولي دانم كه مي داني من عاشق بودم و هستم

وجود ساده ات بوده كه من اينگونه دل بستم

دسته ها : عاشقانه
شنبه بیست و هشتم 12 1389

 

1) در سال 52 جمعه داريم و ميدانيد كه جمعه ها فقط براي استراحت است به اين ترتيب 313 روز باقي ميماند.
 

2) حداقل 50 روز مربوط به تعطيلات تابستاني است كه به دليل گرماي هوا مطالعه ي دقيق براي يك فرد نرمال مشكل است.بنابراين 263 روز ديگر باقي ميماند.
 

3) در هر روز 8 ساعت خواب براي بدن لازم است كه جمعا'' 122 روز ميشود. بنابراين 141 روز باقي ميماند.
 

4) اما سلامتي جسم و روح روزانه 1 ساعت تفريح را مي طلبد كه جمعا'' 15 روز ميشود. پس 126 در روز باقي ميماند.
 

5) طبيعتا'' 2 ساعت در روز براي خوردن غذا لازم است كه در كل 30 روز مي شود. پس 96 روز باقي ميماند.
 

6) 1 ساعت در روز براي گفتگو و تبادل افكار به صورت تلفني لازم است. چرا كه انسان موجودي اجتماعي است.اين خود 15 روز است. پس 81 روز باقي ميماند.
 

7) روزهاي امتحان 35 روز از سال را به خوداختصاص ميدهند. پس 46 روز باقي ميماند.
 

8) تعطيلات نوروز و اعياد مختلف دست كم 30 روز در سال هستند. پس 16 روز باقي ميماند.
 

9) در سال شما 10 روز را به بازي مي گذرانيد. پس 6 روز باقي ميماند.
 

10) در سال حداقل 3 روز به بيماري طي ميشود و 3 روز ديگر باقي است.
 

11) سينما رفتن و ساير امور شخصي هم 2 روز را در بر ميگيرند. پس 1 روز باقي ميماند.
 

12) 1روز باقي مانده همان روز تولد شماست. چگونه ميتوان در آن روز درس خواند؟!!

 

نتيجه ي اخلاقي: پس يك دانشجوي نرمال نميتواند درس بخواند‬

دسته ها : طنز
شنبه بیست و هشتم 12 1389

جواب سلام را با عليك بده ،

جواب تشكر را با تواضع،

جواب كينه را با گذشت،

جواب بي مهري را با محبت،

جواب ترس را با جرأت،

جواب دروغ را با راستي،

جواب دشمني را با دوستي،

جواب زشتي را به زيبايي،

جواب توهم را به روشني،

جواب خشم را به صبوري،

جواب سرد را به گرمي،

جواب نامردي را با مردانگي،

جواب همدلي را با رازداري،

جواب پشتكار را با تشويق،

جواب اعتماد را بي ريا،

جواب بي تفاوت را با التفات،

جواب يكرنگي را با اطمينان،

جواب مسئوليت را با وجدان،

جواب حسادت را با اغماض،

جواب خواهش را بي غرور،

جواب دورنگي را با خلوص،

جواب بي ادب را با سكوت،

جواب نگاه مهربان را با لبخند،

جواب لبخند را با خنده،

جواب دلمرده را با اميد،

 جواب منتظر را با نويد،

جواب گناه را با بخشش،

 

هيچ وقت هيچ چيز و هيچ كس را بي جواب نگذار، مطمئن باش هر جوابي بدهي ،يك روزي ، يك جوري ، يك جايي به تو باز مي گردد

دسته ها : درس های زندگی
شنبه بیست و هشتم 12 1389

سال تحويل شد و من

تمام دلتنگيهايم را

به جاي تو

در آغوش مي كشم

چقدر جايت ميان بازوانم خاليست

 

 

 

 

 

 

نوروز مبارك

دسته ها : پیامک عید
شنبه بیست و هشتم 12 1389
خيلي چيزها مي خواهم بگويم

مي خواهم بگويم مي شود از دور هم دوست داشت

ميتوان بدون داشتن هم دوست داشت

ساده تر بگويم

ميشود ساده تر هم دوست داشت

...دور از هياهوي خواستن

دور از هياهوي داشتن

دور از هياهوي خواستن و نداشتن...نرسيدن

دوراز هياهوي رسيدن و بعد تلاش براي ماندن تا هميشه

مي توان از دورهم دوست داشت

دور از هراس از دست دادن

دوراز هراس تنها ماندن ناگهاني

حتي دور از او كه خواستني ست

مي توان از دور هم دوست داشت
دسته ها : عاشقانه
شنبه بیست و هشتم 12 1389
گاهي دلم براي خودم تنگ ميشود...
گاهي دلم براي باورهاي گذشته ام تنگ ميشود....
گاه دلم براي پاكي هاي كودكانه ي قلبم مي گيرد....
گاهي دلم از رهگذراني كه در اين مسير بي انتها آمدند و رفتند، خسته مي شود....
گاهي دلم از راهزناني كه ناغافل دلم را مي شكنند مي گيرد....
 گاهي آرزو مي كنم اي كاش...
دلي نبود تا تنگ شود...
تا خسته شود... ...
تا بشكند
دسته ها : عاشقانه
شنبه بیست و هشتم 12 1389
اين روزها دلم از همه بيشتر براي خودم تنگ مي شود

براي خودي كه هنوز رويا مي پروراند

براي خودي كه خسته است اما دوام مي آورد

اين روزها دلم بيشتر براي دلم مي سوزد

براي همه خستگي هايش

......براي فرار از اين همه پريشانيم

مي‌خواهم دروغ بگويم

دلم هيچ هوايت را نكرده است
دسته ها : عاشقانه
شنبه بیست و هشتم 12 1389
گفتي : آسمان به وسعت عشق من و تو نيست

گفتي : كهكشان در برابر عشق من ستاره است

گفتم : بگذار ستاره ات برايم لالايي بخواند

گفتي : نمي خواهم پلك هايت بسته شود، دلم براي نگاهت تنگ ميشود

گفتم : بگذار چشمهاي تو را نقاشي كنم

... گفتي : شبنم حسادت آتش به وجودم ميزند

گفتم : پس بگذار براي عهدت از آسمان ستاره بچينم

گفتي : شايد بخواهم براي ستاره شدن به آسمان سفر كنم

گلدان دلم لرزيد و گفتم : من از سفر مي هراسم

تو گفتي : كوله بارم پر از ياد توست فقط برايم دعا كن
دسته ها : عاشقانه
شنبه بیست و هشتم 12 1389
دوستت داشتم ...
يادت هست ؟ ...
گفتم دوستت دارم ...
و تو گفتي كوچكي برا ي دوست داشتن ....
رفتم تا بزرگ بشم ...
اما آنقدر بزرگ شدم كه يادم رفت دوستت داشتم
دسته ها : درد دل
شنبه بیست و هشتم 12 1389
من او را رها كردم

تا او خود را در يابد

و چقدر سخت است عزيزترينت را رها كني

اما من انقدر او را دوست دارم

كه او را رها ميخواهم براي هميشه

...رها از تمامي بندهاوزنجيرها

هر چند او هيچگاه در بند من گرفتار نبود

چرا كه من خود اينگونه خواستم

و هيچگاه بخاطر هميشه بودن با او براي او بندي نساختم

اما او .......

در بند خود گرفتار بود ....

اي كاش از خود رها شود

همانگونه كه من با او از بند خود رها شدم
دسته ها : عاشقانه
شنبه بیست و هشتم 12 1389
مدت ها بود سه چيز را ترك كرده بودم

شعر را... ماه را.... و تو را ...

 

امروز كه به اجبار قلبم را ورق زدم

هنوز اولين سطر را نخوانده

 

تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...

...ولي نه...!! بايد ترك كنم

 

هم تو را....هم شعر را ....

و هم‌‌‌٬ همه ي شب هايي را كه به ماه نگاه مي كردم

دسته ها : عاشقانه
شنبه بیست و هشتم 12 1389
نميدانم زندگي چيست؟؟
اگر زندگي شكستن سكوت است سالهاست كه من سكوت را شكسته ام۰
 اگر زندگي خروش جويبار است سالهاست كه من در چشمه ي جوشان زندگي جوشيده ام
 اما
اين نكته را فراموش نمي كنم كه زندگي بي وفاست
زندگي به من آموخت كه چگونه اشك بريزم
اما
اشكانم به من نياموخت كه چگونه زندگي كنم
دسته ها : عاشقانه
شنبه بیست و هشتم 12 1389

دلم براي كودكي هايم تنگ شده!

براي روزهايي كه تمام زندگي ام را مي توانستم در پرواز بادكنكي خلاصه كنم...

براي روزهايي كه تمام غمم را با يك لبخند فراموش مي كردم...

دلم براي معصوميتم تنگ شده!!!

براي تمام آنها كه بودند

دلم براي آن روز ها كه مي توانستم با نگاه مهرباني،

وجودم را پر از عشق كنم؛تنگ شده است.

دلم براي خدا تنگ شده است....

خدايي كه گمش كردم

خدايي كه در جست و جوي من است!

دلم براي آن خــــــــــدا،دلم براي آن كودكـــــــي ها

                                                  تنگ است!!!!!!

دسته ها : شعر
شنبه بیست و هشتم 12 1389
همه چيز را ياد گرفته ام !

ياد گرفته ام كه بي تو بخندم.....

ياد گرفته ام كه ديگر دل به كسي نبندم ....

و مهمتر از همه ياد گرفتم كه با يادت زنده باشم و زندگي كنم !

اما هنوز يك چيز هست ...

...كه ياد نگر فته ام ... ...

كه چگونه.....!

براي هميشه خاطراتت را از صفحه دلم پاك كنم ...

و نمي خواهم كه هيچ وقت ياد بگيرم ...


. تو نگرانم نشو !!

"فراموش كردنت" را هيچ وقت ياد نخواهم گرفت ...
دسته ها : درد دل
شنبه بیست و هشتم 12 1389
گفت نرو با رفتن هيچي درست نميشه

بمون به فكر چاره باش به فكر ساختن. زندگي  دوباره. دوباره باش

بمون شكوفه وا شه.
از خواب  زمونه پاشه.
بمون. بمون بزار حرف بزنيم.
يه راه تازه اي است شايد نصيب ما شه.

رفتن يه راه كهنه است..راه...نه!! واسه هركس..
بمون بزار حرف بزنيم. يه راه تازه اي هست شايد نره به بن بست.

پاييزه اگر زندگيمون بازم بهاريش ميكنيم....
نگو كه راه ديگه نيست...
رفتن يعني شكستن ،
 روي ديوار زندگي شعار مرگ نوشتن..............
دسته ها : درد دل
شنبه بیست و هشتم 12 1389
دست ها بالا بود

هر كس سهم خودش را طلبيد

سهم هر كس كه رسيد داغ تر از دل ما بود

نوبت من كه رسيد

سهم من يخ زده بود

سهم من چيست مگر

يك پاسخ

پاسخ يك حسرت

سهم من كوچك بود

قد انگشتانم

عمق آن وسعت داشت

وسعتي تا ته دلتنگي ها

شايد از وسعت آن بود كه بي پاسخ ماند
دسته ها : اس ام اس آرامش
شنبه بیست و هشتم 12 1389
گفتم : بهار

خنده زد و گفت:« اي دريغ ،

ديگر بهار رفته نمي آيد. »

گفتم : پرنده؟

.........گفت: « اينجا پرنده نيست.

اينجا گلي كه باز كند لب به خنده نيست.»

گفتم : درون چشم تو ديگر...؟

گفت: « ديگر نشان ز باده مستي دهنده نيست.

اينجا بجز سكوت ، سكوتي تلخ و گزنده نيست»
دسته ها : اس ام اس آرامش
شنبه بیست و هشتم 12 1389

سلام به همه ي دوستاي گلم.امشبم يه شبه مثل بقيه شبها.مثل هميشه تنهام.اما امشب دلم گرفته.رفتم تو قسمت نظرات.نصفشون واسه پيغام اول وبلاگ نظر دادن.اگه كسي مي خواد بدونه يه اي دي يا ادرس وب يا...بده تا بهش بدم.چند نفر هم واسه درد دلم باهام همدردي كردن.ازشون تشكر مي كنم.از همتون ممنونم كه با نظراتتون تنهام نميذارين.من برم چندتا مطلب بذارم.فعلا دوستاي گلم.لنگه ندارين

دسته ها : دل نوشته
پنج شنبه بیست و ششم 12 1389

آهنگ این اولین باره از محمد علیزاده با تنظیم میلاد ترابی

احساسی که به تو دارم یه حس فوق العادست

من عاشق کسی شدم که خیلی صاف و سادست

احساسی که به تو دارم به هیچ کسی نداشتم

من اسم این حال دل و عاشق شدن گذاشتم

این اولین باره-دلم داره-میگه آره-دوست داره-گرفتاره-بگر آره-به بیچاره-دوست داره-با یه قلب تیکه پاره

این اولین باره-دلم داره-میگه آره-دوست داره-گرفتاره-بگر آره-به بیچاره-دوست داره-با یه قلب تیکه پاره

احساسی که به تو دارم یه حس عاشقانست

این حس دوست داشتن تو همیشه صادقانست

احساسی که به تو دارم خیلی واسم عجیبه

چه نازنینی من دارم ببین چقدر نجیبه

این اولین باره-دلم داره-میگه آره-دوست داره-گرفتاره-بگر آره-به بیچاره-دوست داره-با یه قلب تیکه پاره

این اولین باره-دلم داره-میگه آره-دوست داره-گرفتاره-بگر آره-به بیچاره-دوست داره-با یه قلب تیکه پاره

پیشنهاد میکنم حتما این آهنگ رو بگیرین.دانلودش سخته.اگه خواستین بگین واستون آپلود کنم.من اربعین رفتم مشهد.کل راه 3تا آهنگ گوش دادم که یکیش این بود.یکی دیگه هم آهنگ بی حوصله بازم از محمد علیزاده یه مداحی.اگه ناراحت هستی و دوست داری یه دل سیر گریه کنی این آهنگ رو گوش کن حتما.من امتحان کردم.ج میده

دسته ها : دل نوشته
دوشنبه بیست و پنجم 11 1389

سلام بچه ها.من بعد از 4 ماه اومدم.دلیلشو بگم؟نمیشه نگم؟عاشق شدم و بعد تنهایی دیگه تبیان نیومدم.چون عشقم از اینجا بود.بعد که تنهام گذاشت دیگه نیومدم.اما الان با یه روحیه بالا اومدم می خوام منفجر کنم.این از این.

بچه های عزیز اگه کسی تو آهنگسازی و میکس آهنگ و صدابرداری و کارهای موسیقی زنده مثل کیبورد(ارگ)میکسر و باند و نورپردازی و....مشکل داشت بهم بگه حتما کمکش می کنم.اونهایی که تازه می خوان شروع کنن هم تو نظرات بگن چه نوع آهنگی می خوان تا واشون میل کنم.حالا یه شعر از رفیق عزیز و تقریبا همشهری عزیزم محمد علیزاده(یعنی من بابلم و اونم بابلسر)

دوباره بیچاره دل من تنها مونده

چشمام از تو چشمات چیزای بدی خونده

فهمیدی تموم زندگیم تو دستاته

حواسم بری و بمونی باز باهاته

دوباره بیچاره دل من تنها مونده

چشمام از تو چشمات چیزای بدی خونده

فهمیدی تموم زندگیم تو دستاته

حواسم بری و بمونی باز باهاته

بی تو میمیرم بی تو میمیرم

وقتی تو پیشمی آرو میگیرم

بی تو میمیرم بی تو میمیرم

وقتی تو پیشمی آرو میگیرم

تو منو دوسم داری یا از دستم گریزونی

میخوام پیشم بمونی بگر چرا نمیتونی

نمیذارم بری به همین آسونی

تا ته قلب منو با گریه هات میسوزونی

بی تو میمیرم بی تو میمیرم

وقتی تو پیشمی آرو میگیرم

بی تو میمیرم بی تو میمیرم

وقتی تو پیشمی آرو میگیرم

دوباره بیچاره دل من تنها مونده

چشمام از تو چشمات چیزای بدی خونده

فهمیدی تموم زندگیم تو دستاته

حواسم بری و بمونی باز باهاته

بی تو میمیرم بی تو میمیرم

وقتی تو پیشمی آرو میگیرم

تو منو دوسم داری یا از دستم گریزونی

میخوام پیشم بمونی بگر چرا نمیتونی

نمیذارم بری به همین آسونی

تا ته قلب منو با گریه هات میسوزونی

بی تو میمیرم بی تو میمیرم

وقتی تو پیشمی آرو میگیرم

بی تو میمیرم بی تو میمیرم

وقتی تو پیشمی آرو میگیرم

پیشنهاد می کنم حتما دانلود کنین

نظر فراموش نشه لطفا

دسته ها : دل نوشته
دوشنبه بیست و پنجم 11 1389

لحظه ی دیدار نزدیک است

 

 

 

باز من دیوانه ام ،مستم

 

باز می لرزد دلم ،دستم

 

باز گویی در جهان دیگری هستم

 

های! نخراشی به غفلت گونه ام را تیغ!

 

های! نپریشی صفای زلفکم را ، دست!

 

و نریزی آبرویم ،دل!

 

ای نخورده مست

 

لحظه ی دیدار نزدیک است.

 

                                        مهدی اخوان ثالث

دسته ها : شعر
دوشنبه بیست و پنجم 11 1389

مسافر

دم غروب میان حضور خسته اشیا

نگاه منتظری حجم وقت را می دید

و روی میز هیاهوی چند میوه نوبر

به سمت مبهم ادراک مرگ جاری بود

و بوی باغچه را باد روی فرش فراغت

نثار حاشیه صاف زندگی می کرد

و مثل بادبزن ذهن سطح روشن گل را

گرفته بود به دست

و باد می زد خود را

مسافر از اتوبوس

پیاده شد

چه آسمان تمیزی

و امتداد خیابان غربت او را برد

غروب بود

صدای هوش گیاهان به گوش می آمد

مسافر آمده بود

و روی صندلی راحتی کنار چمن

نشسته بود

دلم گرفته

دلم عجیب گرفته است  

دسته ها : آموزنده
دوشنبه بیست و پنجم 11 1389
من نه عاشق بودم

و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من

من خودم بودم و یک حس غریب

که به صد عشق و هوس می ارزید

و خدا می داند ...

سادگی از سر دلداگی ام پیدا بود

من نه عاشق بودم

و نه دلداده ی گیسوی بلند

و نه آلوده به افکار پلید

من به دنبال نگاهی بودم

که مرا از پس دیوانگی ام می فهمید ...................
دسته ها : عشقولانه
دوشنبه بیست و پنجم 11 1389

یادمان باشد فردا حتما ناز گل را بکشیم...

حق به شب بو بدهیم...

و نخندیم دیگر به ترکهای دل هر گلدان...!!

و به انگشت نخی خواهیم بست

تا فراموش نگردد فردا...!

زندگی شیرین است!

زندگی باید کرد...

و بدانم که شبی خواهم رفت .... !!!

و شبی هست که نباشد پس از آن فردایی

دسته ها : عشقولانه
دوشنبه بیست و پنجم 11 1389

روزی مردی خواب دید پیش فرشته هاست و نظاره گر کارهای آنان است. گروهی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند.

 

مرد از فرشتگان پرسید : شما مشغول انجام چه کاری هستید؟یکی از فرشتگان در حالی که نامه ای را باز می کرد، گفت:  این جا بخش دریافت است. ما دعاها و درخواست های مردم را از خدا تحویل می گیریم .مرد کمی جلوتر رفت. بار دیگر عده ای از فرشتگان را دید که به سرعت ، کاغذهایی را درون پاکت می گذارند و آن را توسط پیک هایی به زمین می فرستند.

مرد پرسید: شما چه کار می کنید؟ یکی از فرشتگان با عجله گفت: ما الطاف و رحمت های خداوند را برای بندگان به زمین می فرستیم.

مرد بار دیگر چند قدمی جلو رفت. فرشته ای را دید که بیکار نشسته است. مرد با تعجب ار او پرسید: شما چه کار می کنید؟

فرشته جواب داد" این جا بخش تصدیق جواب است، مردمی که دعاهای شان مستجاب شده، باید جواب بفرستند. چون تعداد کمی جواب می دهند ، در حال حاضر بیکار نشسته ام. مرد از فرشته پرسید : مردم چگونه می توانند جواب بفرستند؟

فرشته پاسخ داد : فقط کافی است بگویند خدایا شکر.

بیایید از امروز نگذاریم این فرشته بیکار بنشیند.

دسته ها : آموزنده
دوشنبه بیست و پنجم 11 1389
X